|
|
ﭘﻼزا اﺳﭙﺎﻧﻴﺎ–دياﺳﭙﺎﻧﻴﺎ– ﺳﻮﻳﻞ ﺻﺒﺢ11:00ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد ﻛﻪ در ﻫﻨﮕﺎم ﻣﺮگ، ﻫﻤﻪ اﻣﻮر واﺿﺢ و آﺷﻜﺎر ﻣﻲ ﺷﻮد، اﻧـﺴﻲ ﺗﺎﻧﻜـﺎدو اﻛﻨـﻮن ﻣﻲداﻧﺴﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ دارد .ﻫﻤﭽﻨﺎﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺳﻴﻨﻪاش ﭼﻨﮓ زد و ﺑـﺎ درد ﺑـﻪ زﻣﻴـﻦ اﻓﺘـﺎد، ﻫـﺮاس ﻧﺎﺷﻲ از اﺷﺘﺒﺎﻫﺶ را درﻳﺎﻓﺖ. ﻣﺮدم ﭘﻴﺪاﻳﺸﺎن ﺷﺪ و ﺑﺎﻻي ﺳﺮش ﺟﻤـﻊ ﺷـﺪﻧﺪ و ﺳـﻌﻲ ﻣـﻲﻛﺮدﻧـﺪ ﺑـﻪ او ﻛﻤـﻚ ﻛﻨﻨـﺪ.وﻟـﻲ ﺗﺎﻧﻜﺎدو ﻛﻤﻚ ﻧﻤﻲ ﺧﻮاﺳﺖ ...ﺑﻮد دﻳﮕﺮ ﺑﺮاي اﻳﻦ ﻛﺎر دﻳﺮ ﺷﺪه . ﺑﺎ ﺑﺪﻧﻲ ﻟﺮزان، دﺳﺖ ﭼﭙﺶ را ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮد و اﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺶ را ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﻴﺮون ﮔﺮﻓﺖ. ﭼﻬـﺮه ﻫـﺎي اﻃـﺮاﻓﺶ ﺑـﻪ او ﺧـﻴﺮه ﺷـﺪﻧﺪ، وﻟـﻲ ﻣـﻲﺗﻮاﻧـﺴﺖ ﺑﮕﻮﻳـﺪ ﻛـﻪ از ﻣﻨﻈـﻮرش ﺳـﺮ در ﻧﻴﺎوردﻧﺪ .در اﻧﮕﺸﺘﺶ، اﻧﮕﺸﺘﺮي ﻃﻼي ﺣﻜﺎﻛﻲ ﺷﺪه اي ﺑﻮد .ﺑﺮاي ﻟﺤﻈـﻪ اي ﻋﻼﻣـﺖﻫـﺎي روي 2 اﻧﮕﺸﺘﺮ زﻳﺮ ﺧﻮرﺷﻴﺪ اﻧﺪﻟﺲ ﻛﻮرﺳﻮﻳﻲ زد . اﻧﺴﻲ ﺗﺎﻧﻜﺎدو داﻧﺴﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ آﺧﺮﻳﻦ ﻧﻮري اﺳـﺖ ﻛـﻪ او ﻣﻲ ﺑﻴﻨﺪ.
يك رمان جنايي بسيار زيبا و مهيج از دن براون خالق راز داوينچي....پيشنهاد ميكنم اين كتاب رو به هيچ وجه از دست نديد...
:: برچسبها:
رمان ,
جنايي ,
رمان جنايي ,
دن براون ,
دژ ,
دژ ديجيتالي ,
رمان دژ ديجيتالي ,
رمان ,
:: بازدید از این مطلب : 78
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 14 تير 1395 |
نظرات ()
|
|
|
|
|